گمشده
جمعه 91 خرداد 5 :: 11:37 صبح :: نویسنده : گمنام سلام یا رب زینب به حق زینب اشف صدر زینب به ظهور الحجة اره والله..... مهدی جان همه ما خوب هستیم ولی ولی شما باور نکن... مهدی جان اینجا بچه ها دارند بی صدا کم کم از بین میرند اخه پس کی میایی... مهدی جان بیا دستت رو بزار روی قلبم ببین چه تند تند داره میزنه ببین چقدر داغ شده ببین چقدر منتظره... مهدی جان حداقل نگاهی به چشمان خیسم بینداز هنگامی که با تو مجنون وار نجوا میکنم... مهدی جان امدنت دیر شده اسمان قلب ما شیعیان دلگیر شده اره والله اقا جان... راستی اقا تا یادم نرفته بگم خیلی خسته ام خیلی خسته ام ولی یک چیز رو خوب میدونم اقا جان و اون اینه که همین که قطره اشکی هست یعنی هستم من این شبها... بزار دیگه کم کم برم اخه استاد چی عایدت شده از این نجواها واسه چی موندی برو دیگه مگه نمی بینی حال اقا خوب نیست مگه نمی بینی اقا دلگیره باشه چشم اقا بزار قبل رفتم بهت یک چیزی بگم که خیلی روی سینم سنگینی میکنه ::اقا دوستت دارم...
موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها صفحات وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 81
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 120436
|
|